مهم ترین بینش ها در زندگی که تنها از طریق روابط انسانی به دست می آیند
به گزارش وبلاگ انجمن گفتگو، بینش هایی که در زندگی بنا بر تجربه خود یا دیگران کسب می کنیم به حیاتمان سمت و سو می دهند. بعضی مواقع این بینش ها چنان تأثیر عمیقی رویمان می گذارند که شخصیت ما را به کل تغییر می دهند.
به گزارش گروه بازرگانی وبلاگ انجمن گفتگو، بینش هایی که در زندگی بنا بر تجربه خود یا دیگران کسب می کنیم به حیاتمان سمت و سو می دهند. بعضی مواقع این بینش ها چنان تأثیر عمیقی رویمان می گذارند که شخصیت ما را به کل تغییر می دهند. با اینکه هر کسی می تواند تعدادی از آنها را ذکر کند، ولی جای شکی نیست بعضی از این نگرشها تأثیر بیشتری رویمان دارند. در اینجا قصد داریم بینش هایی را معرفی کنیم که در روابط اجتماعی، شغلی و عاطفی به کارمان می آید و حتما راهگشایمان خواهند بود.
1. روابط اجتماعی
در اجتماع با افراد زیادی سر و کار داریم. هر کسی خلق و خو و تیپ شخصیتی خاص خودش را دارد. ولی چطور باید با این همه آدم متفاوت برخورد و معاشرت داشته باشیم؟
همدلی از آن جمله بینش هایی است که در چنین مواقعی خیلی به درد آدم و جامعه می خورد. همدلی البته جزو مهارت باید تلقی شود، نه بخشی از اخلاق و سرشت نیکو. موضوعی که از آن غفلت می شود این است که همدلی را باید یاد گرفت، نه اینکه به خیال احوال پرسی از چند نفر قضیه را تمام شده بدانیم.
همدلی یا هم احساسی به صورت درک احساس و فهم تجربۀ حسی دیگران با توانایی دید از نگاه آنها و قرار دادن خود در جایگاه آنها تعریف می شود. این مفهوم از جمله مهم ترین عناصر هوش اجتماعی است.
مولانا در اشعارش می فرماید:
ای بسا هندو و ترک هم زبان
وی بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از هم زبانی بهتر است
بینش بعدی همانا همیاری و تعاون است. این بینش به صورت همکاری گروهی از انسانها با اهدافی مشابه هم در فرآیند تصمیم گیری و رفع نیازهای مادی و معنوی یکدیگر تعریف می شود.
تعاون یک ضرورت اجتماعی است که به همدلی ختم می شود. معلوم است زندگی در جامعه ای که دست در دست هم داده باشد چه دلپذیر خواهد بود؛ چقدر صفا و صمیمت به همراه دارد و زندگی را چقدر زیباتر می سازد. نویسندگان و شاعران فارسی همیشه در آثارشان روی این نکته انگشت گذاشته اند و به بیان آن پرداخته اند.
از جمله آنها می توان به مجموعه آثاری از صادق هدایت مثل داستان بلند حاجی آقا، داستان کوتاه آب زندگی که در متن کتاب زنده به گور از این نویسنده می خوانیم و همچنین مجموعه ولنگاری اشاره کرد که همگی مضامینی اجتماعی دارند.
مسلما در جامعه ای که این دو خصلت حاکم باشد، فداکاری و ایثار نیز حاکم است. این بینش مصادیق فراوانی دارد: دست خیر داشتن در امور دیگران، خدمت صادقانه برای پیشبرد اهداف اجتماعی، و جان فشانی کردن در مواقعی نظیر وقوع بلایای طبیعی و غیر طبیعی فقط تعداد انگشت شماری از این مصادیق محسوب می شود.
پابلو پیکاسو: برای جوانمردی و مروتی که در حق دیگران انجام می دهی، چشم به هیچ پاداشی ندوز.
2. روابط شغلی
شغلی که برای خودمان انتخاب می کنیم از دیگر جنبه های زندگی محسوب می شود. در هر شغل و سمتی که هستیم لازم است اصولی را رعایت کرد.
مسئولیت پذیر بودن یکی از اصول بنیادین در هر شغلی است. کسی که چنین خصلتی داشته باشد کارها را درست و به موقع انجام می دهد. دقیقا حرف برایان تریسی هم همین است وقتی می گوید: هیچ کس مسئول شکست ما نیست، جز خود ما. در اینجا می توانید مطلبی درباره روش های مسئولیت پذیری در محل کار را نیز مطالعه کنید.
تعهد موضوع بعدی است. کارمند متعهد به کسی گفته می شود که شیفته و درگیر کارش باشد. سازمان اجتماعی با دارا بودن چنین کارمندانی عملکرد خیلی بهتری خواهد داشت. برای همین است که انسان بهتر است شغلی را انتخاب کند که بر پایه علاقه خودش باشد؛ نه شغلی را بر گزیند فقط به خاطر اینکه درآمد آن خوب است یا مزیتهای دیگری دارد.
کسی که به کارش تعهد داشته باشد همیشه مایل است کارهایی را انجام دهد که بیش از توان اوست یا از او انتظار می رود.
امانت داری و صداقت از جمله موارد بعدی در شغل هستند.
امانت داری از جمله مهم ترین انتظارات در محیط شغلی محسوب می شود. از افراد خواسته می شود تا در مورد شئونات، اطلاعات و اسرار سازمانشان امانت داری پیشه کنند.
همگی انتظار داریم در روبرو به کسب و کارها شاهد صداقت محض باشیم. این بینش سبب جلب اعتماد و بالا رفتن حد آستانه تحملمان در روبرو با مشکلاتی است که هر از وقتی خواسته یا ناخواسته بروز می دهد.
3. روابط عاطفی
وقتی دو نفر می خواهند کنار هم باشند و قصد آغاز زندگی مشترک می کنند طبیعی است متوجه شوند به نگرش های تازه ای نیاز دارند.
عشق ورزی از آن دسته نگرشهاست. عرفا می گویند که در صورت نبود عشق، موجودات هم از میان می رفتند. عشق ناممکن را ممکن می کند و به زندگی معنایی تازه می دهد. مولوی در یکی از آثارش می گوید:
عشق چون شد بحر را مانند دیگ...عشق ساید کوه را مانند ریگ
عشق بشکافد فلک را صد شکاف...عشق لرزاند زمین را از گزاف
با عشق، از خودگذشتگی، تعهد، مسئولیت پذیری و موارد بیشمار دیگری را به همراه دارد.
بینش بعدی در کنار هم بودن است. بودن در کنار کسی که دوستش داریم همدلی و همیاری می آورد. گل صفا و صمیمت را بارور می کند.
باری صادق هدایت در بیوگرافی خواندنی خود در جایی گفت که: حق به جانب آنهایی است که می گویند بهشت و دوزخ در خود آدمهاست.
سخن آخرمان را با شعری از مهدی سهیلی به خاتمه می رسانیم:
با تو بودن
من و آوای گرمت را شنودن
بدین آوا غم دل را زدودن
از اول کار من دلدادگی بود
ولیکن شیوۀ تو دل ربودن
گرفت از من مجال دیده بستن
همه شب بر
خیالت در گشودن
قرار عمر من بر کاستن بود
تو را بر لطف و زیبایی فزودن
غم شیرین دوری بر من آموخت
سخن گفتن غزل خواندن سرودن
من و شبهای غربت تا سحرگاه
چو شمعی گریه کردن نا غنودن
چه خوش باشد غم دل با تو گفتن
وزان خوشتر امید با تو بودن...
منبع: خبرگزاری دانشجو