ضربه به گیجگاه سینمای بدون قهرمان

به گزارش وبلاگ انجمن گفتگو، فیلم سینمایی گیجگاه اولین ساخته عادل تبریزی را در بخش فیلم اولی های جشنواره سی و نهم دیدم و با حالی خوش از سینما بیرون آمدم. حالی که مرا در آن هوای بارانی به یاد سینمای دهه شصت و هفتاد انداخت با همان حس و حالی که از سالن بیرون می زدیم و لحظه لحظه فیلم ها را در راستا طولانی پیاده رو و زیر باران با خود همراه می کردیم.

ضربه به گیجگاه سینمای بدون قهرمان

ابتدا تصورم بر آن بود که شاید مسحور نوستالوژی فیلم و حضور حیرت انگیز جمشید هاشم پور شده باشم. اما باران که شدت گرفت عمیق تر شدم و عشق و خشونت را به عنوان دو عنصر حیاتی سینما و اکسیر این حال خوش یافتم. عشق و خشونت دو موتور محرکه اقتصاد در تاریخ سینماست که گیجگاه کوشش دارد در روایتی ساده و سرراست و بی پیرایه آن دو را درسینما و پیوند ناگسستنی آن در زندگی کندوکاو کند. واقعیتی که سال هاست در سینمای ایران مرده است. گویا راز مگویی است که گیجگاه با نبش قبر آن را از خاک بیرون می کشد تا آن را کالبد شکافی کند. (سکانس بیرون آوردن حلقه های فیلم از زیر خاک توسط مرتضی و کتک خوردنش به موازات کتک خوردن های بدل هاشم پور در سکانس راه آهن)

گیجگاه بیان رنج و دلتنگی مخاطب از قهرمانی است که سینمای ایران سال هاست از وی دریغ ساخته. ارجاعات فیلم به شاهنامه که دو عنصر عشق و خشونت در آن به بزم و رزم تعبیر شده است مبین این حقیقت است که جامعه بدون قهرمان جامعه بی هویت و گمگشته ای است که قهرمان خود را باید در آن سوی آب و در بتمن ها و آرنولدها و مرد عنکبوتی ها بیابد.

همان طور که رستم در شاهنامه قهرمان ادبیات اسطوره ای ماست به نوعی و به جرأت می توان گفت جمشید هاشم پور نیز قهرمان سینمای حماسی ماست که گیجگاه به خوبی توانسته است به مقام و صندلی او ادای احترام کند.

فارغ از این رسالت ارزنده فیلم ، عناصر دیگری نیز توانسته است در این حال خوش سهیم باشد. نخست بیان گروتسک وار فیلم است که در مرز میان درام و طنز به طرز هوشمندانه ای حرکت می نماید و غم و شادی را در هم می تند به نحوی که طنز را از سطح کلام و اطوار فراتر برده و در صندلی طنز موقعیت قرار می دهد.

دوم ترکیب و مهندسی شخصیت ها و پیوند نسل بازیگران امروز و دیروز است که علاوه بر فیلمنامه مدیون چهره پردازی تا حدی اغراق آمیز اما آگاهانه متناسب با دهه شصت و هفتاد سینمای ایران است که توانسته به آن بعد داده و ترکیب زیبایی را خلق کند.

سوم در هم تنیدگی سینما در تار و پود زندگی است که گویا زندگی بدون سینما هیچ رنگ و بویی ندارد و در نهایت این سینما و قهرمان آن است که طبقات مختلف جامعه را در یک سالن گرد هم آورده و عامل وحدت اجتماعی می گردد. پس بر متولیان سینماست که این خواسته دیرین مخاطب را پاسخ گویند و جسم بیهوش سینما را که این روزها بر اثر ضربه چوب بی قهرمانی به گیجگاهش به کما رفته است جان تازه ای ببخشند.

کارشناس فرهنگی و هنری

منبع: خبرگزاری پانا

به "ضربه به گیجگاه سینمای بدون قهرمان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ضربه به گیجگاه سینمای بدون قهرمان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید