مکتب نگارگری شیراز
به گزارش وبلاگ انجمن گفتگو، مکتب نگارگری شیراز پدیده ای است که یک شبه به وجود آمده نیامده است بلکه در بستر زمانی طولانی شکل گرفته و در اثر دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، مالی، مالی، فرهنگی به یک مکتب سترگ تبدیل شده است تا جایی که این مکتب را می توان ام المکاتب ایران در قلمرو کتاب آرایی دانست.
سرزمین فارس با توجه به سیاست حاکمان آن و تعامل آنان با مهاجمان مغول از ویرانی، غارتگری و خونریزی آنان در امان مانده است، این امر موجب شد هنرمندان در فضایی آرام تر به فعالیت بپردازد. در این زمان هنرمندان برجسته ای از دیگر مراکز هنری به شیراز مهاجرت کردند و به شکوفایی هنر نگارگری فارس یاری شایانی کردند.
در دوره آل اینجو ترکیب بندی های جدید و رنگ بندی شاخص و کاربست طلا را در این رنگ بندی ها تجربه نموده است.
سبک اینجو سبکی پرقدرت، تأثیرگذار اما به عنوان هنری قومی مورد تأثیر قرارگرفته است نقاشی های این سبک با شیوه ای بی پروایانه در رنگ گذاری با طراحی مستحکم، اما با دقت کمتر در دورگیری و رنگ آمیزی شاخص شده است.
در نیمه دوم قرن هشتم هجری شیوه جدیدی را در فضاسازی و ترکیب افراد در نگاره ها می بینیم در این شیوه افراد و اشیا در متن منظره در سطوح گوناگون بر روی هم قرار دارند نه بر روی یک خط که در سبک های پیش شاهد آن بودیم این شیوه از فضاسازی قبلاً در تبریز به کار می رفت ولی در شیراز با توجه بیشتر و مناسب با فضای بعدی هماهنگ رواج پیدا کرد.
در این زمان رنگ های متنوع تر و پخته تر و لطیف تر شد و انواع رنگ ها ارغوانی صورتی قرمز و سبزهای بسیار زنده زرد و اخرائی به سایر رنگ های افزوده شد که مبین تکامل دانش نگارگران در این دوران و پس ازآن است.
در دوره مظفریان ویژگی های مکتب شیراز بیش ازپیش خود را نشان می دهد این ویژگی ها که شامل تپه های گره، افق رفیع، زمین پوشیده از بوته ها پیکرهای لاغر باسرهای عظیم و چهره سه رخ ریش دار، طراحی ظریف و گاه خام دستانه در دوره های بعدی نیز باقوت بیشتری انجام شد، به طورکلی عناصر ترکیب بندی بیش از بیش خصلت مفهومی و نمادین پیدا می نماید و تأکید بر روابط صوری خط و رنگ است و نه قابلیت توصفی آن ها درنهایت در مکتب شیراز رنگ ها و غنی است؛ اما همواره موزون و هماهنگ نیست و در پی تحصیل نمودهای حساس است. رنگ مایه ها در آن نرم تر و عمیق تر بوده و در ترکیب بندی، تأثیرات نگارگری بغداد و تبریز از همان شروع محسوس و معلوم است. در پیکرهای انسان و حیوانی از گرایش ها و روینمودهای طبیعت گرایانه نیست و یا کم است و در منظره هم نوعی پیش طراحی نسبتاً قراردادی وسعتی پیگیری شده است. مع الوصف می توان دریافت که نقاشان صرفاً اسیر صورت بندی ثابت نبودند بلکه پس زمینه نسبتاً منقوش و والایی را خلق می کردند.
* کارشناس ارشد صنایع دستی
منبع: میراث آریا